تاريخ : چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, | 15:16 | نويسنده : yasi

چادر مشکی تو
برایت امنیت می آورد
خیالت راحت،
                  گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند.

 


برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, | 15:14 | نويسنده : yasi

کوفه خشکسالی شده بود. خیلی وقت بود باران نباریده بود.


آمدند پیش حضرت علی. ایشان فرمودند:


به فرزندم حسین بگویید برایتان دعا کند."


آمدند پیش امام حسینحضرت دعا کردند و باران بارید.


خوشحال شدند. گفتند:


جبران می کنیم...!"




برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, | 14:56 | نويسنده : yasi

میگویند باران که میزند بوی “خاک” بلند می شود …
اما اینجا باران که میزند بوی “خاطره ها” بلند میشود !


برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, | 12:3 | نويسنده : yasi


برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, | 11:47 | نويسنده : yasi

تیکه ی پسرا به دخترا....

ادامه مطلب.......+عکس


برچسب‌ها: ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, | 8:18 | نويسنده : yasi

از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور شصت سال با هم زندگی کردید؛

گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که ، وقتی چیزی خراب می شد
تعمیرش می کردیم ... نه تعویض!


برچسب‌ها:
تاريخ : شنبه 16 دی 1391برچسب:, | 18:5 | نويسنده : yasi

آهای شماهایی که حرف از تک پری میزنید...

شماهایی که جواب تلفن غریبه رو نمیدید...

شمایی که شب تا با عشقتون حرف نزنید خوابتون نمیبره...

شمایی که طاقت ناراحتیه عشقتون رو ندارید...

شمایی که 2دقیقه بعد از دعوا به عشقتون مسج میدید:آشتی...

آره با شمام...

کارتون درسته...

همین جوری ادامه بدید
.

 


برچسب‌ها:
تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, | 12:22 | نويسنده : yasi

  رفیق یعنی؛ "پسرخاله" توفیلم"كلاه قرمزی"! كه رفته بودیه كیك مسموم روتنهایی خورده بودتابقیه مریض نشن! بهش گفتن : خب چراننداختی دور؟ گفت : خب مورچه ها میخوردن! به مورچه كه نمیشه سرم وصل كرد


برچسب‌ها:
تاريخ : یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, | 17:54 | نويسنده : yasi

كساني كه شما را دوست دارند اگر هزار راه براي رفتن وجود داشته باشد

هرگز رهايتان نخواهند كرد

آن ها يك دليل براي ماندن خواهند يافت !


برچسب‌ها: ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 8 دی 1391برچسب:, | 16:6 | نويسنده : yasi

اگر روزی

شماره ات را فراموش کردم 

باز بیادم بیار


کوچکی ام را به بزرگی ات ببخش خــُدا

گاهی میان رنگارنگی زمین گم میشوم

یادم میرود

آسمان

آرزوی دیرینه ام بوده است

پرواز را این روزها از یادبرده ام!!

"دانه ها فریبکارند"

 

آسمان آبی ام را میخواهم

 
 

ماه  را

ستاره ها را

نور را

"تو را میخواهم"

 

رَهــآیــَـمــ نــَـکــُـنــــ


برچسب‌ها:
تاريخ : پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, | 8:48 | نويسنده : yasi


برچسب‌ها: ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, | 8:14 | نويسنده : yasi

تو میتوانی روسری نصفه نیمه ات را هی برداری و دوباره بزاری
میتوانی گاهی بادبزنش کنی

میتوانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود

فرض کن اینها بلد نیستند مثل تو باشند

فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما

فرض کن گرمشان نمیشود

فرض کن تو روشنفکری و اینها امل

آخر تو چه میدانی چادر ترنم عطر یاس در فضای غبار آلود دنیاست

آخر تو چه میدانی حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر مینشاند

تو میتوانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا

                              ...خنکای بهشت گوارایتان دختران چادری
..


برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, | 20:33 | نويسنده : yasi

پیام نور ای سرای دردمندان
  سرای منطق وتسلیم وعرفان
  در آنجا یافت گردد هر چه خواهی
  ز شیر مرغ تا جان یک انسان
  کتاب هایت سراسر علم و دانش
  که دارد اشتباهاتی فراوان ..
  چو ویرایش کنند هر ترم آن را
  خطاهائی شود افزوده بر آن ..!؟
  اینجا رو ساختنش برا دانشگاه
  کی گفته اینجا بوده بیمارستان
  دانشجویان تو از هر دیاری...
  می آیند داخل تو از دل و جان!!!


برچسب‌ها: ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, | 14:45 | نويسنده : yasi

چرا اینقده بی حالید ؟؟؟ الان میگم چیکار کنید
آغا یه دستمال سفید وردار برو پایین..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.همه با هم...
آمنه چشمه تو جام شرابه منه....
آمنه اخمه تو رنجو عذابه منه...
جونم زِ دستت آتیش گرفته مهرِ تو از دل بیرون نرفته...
آآآآآآآآآآآآآآآ ­آآآآآآآآ مآآآآآشآآآآآآآآ ­آآآآآآآلاآآآآآآ ­آآآآآآآآآآآآآآآ ­آآآآآ
هاآآآآآآآآآآآآآ ­آآآآآآ بیا وسط نترس هآآآآآآآآآآآآآآ ­آآآآآآآآآآآ
دس دس دس دس =))))


برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, | 14:29 | نويسنده : yasi

ڪاشـــــ فقط بوבـے

وقتـے بغض مـےڪرבم

بغلم مـےڪرבـے و مـےگفتـے
ببینمـــــ چشمـــــاتو

منـــــو نگاه کـטּ
اگه گریـ ـہ کنـے قهـــــر مـےڪنم میرمـــــا !!!


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 1 دی 1391برچسب:, | 14:19 | نويسنده : yasi

در طول ترم :

سه روز مانده به امتحان :

دو روز مانده به امتحان :

شب امتحان :

یک ساعت مانده به امتحان :

سر جلسه امتحان :

هنگام خروج از جلسه :

یک هفته بعد از امتحان :

 


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 1 دی 1391برچسب:, | 13:8 | نويسنده : yasi

نگـــــــران نباش،
" حــــال مـــن خـــــوب اســت " بــزرگ شـــده ام ...
دیگر آنقــدر کــوچک نیستـم که در دلـــتنگی هـــایم گم شــوم!
آمـوختــه ام،
که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش" زندگیست "
آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای " نبــودن " تنگ نشـــود . . .

راســــــتی، دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خــــــــوب یاد گـــرفتــه ام ...

" حــــال مـــن خـــــــوب اســت " ...خــــــوبِ خــــوب!

 


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 1 دی 1391برچسب:, | 9:28 | نويسنده : yasi

صداے خنده ے خــُِـــــدا را مي شـــنـَوي؟ 

دعايَتــ را شنيده 

و به آنچـه محـآل مے پنداري

مـے خندد...

 


برچسب‌ها: